خوندن مطلب جدید دوستم آبجی کوچیکه و نظرات دوستان راجبش، من رو وادار کرد که این پست رو بنویسم. در ضمن این رو هم بگم که این نوشته صرفاً اعتقادات منه و لزوما دلیلی نداره شما با اون موافق باشید. (قابل توجه کسایی که میخوان نظر همه رو موافق با خواسته ی خودشون کنن). من اصلا یه همچین قصدی ندارم. این هم عکس آبجی کوچیکه با پوشش جدیدش
ترجیح می دم که صحبت هام رو در بخش های جدا گانه مطرح کنم:
فلسفه حجاب: خوبه که یه کوچولو راجع به معنی حجاب و مفهومش و اینکه واسه چی باید پوشش مناسب رو داشته باشیم فکر بکنیم. بدون هیچ عناد و یا جبهه گیری. من فکر می کنم اونقدر درگیر حاشیه ها شدیم که از اصل قضیه جا موندیم.
مرجع تقلید. این درست که مراجع تقلید عالمانی گرانقدر هستند که سال های زیادی از عمرشون رو صرف دانش اندوزی کردند؛ ولی اگه قرار باشه که من واسه رنگ لباسم هم از مرجع تقلیدم سوال کنم پس عقل و شعور آدما این وسط چه نقشی داره؟ این زیر سؤال بردن هویت انسانیه. یعنی اینکه من اونقدر از خودم قدرت فکر و تعقل ندارم که حتی راجع به رنگ لباسم خودم تصمیم بگیرم.
همه ی کسانی که پای مرجع تقلید رو کشیدن وسط به نظر من کسانی اند که می خواهند مسئولیت کارها و انتخاباتشون رو به گردن دیگران بیندازن. اگه فردایی توبیخ شدن نمی گن که خودمون این عقیده رو داشتیم می گن مرجع تقلیدم گفته ...(خودم به شخصه از دفتر چند آیت الله از جمله مقام معظم رهبری، در این مورد سؤال کردم که هیچ کدام با پوشیدن چادر رنگی مسأله ای نداشتند). <**ادامه مطلب...**>
استناد به پوشش حضرت فاطمه (س): در پاسخ به خیلی ها که گفته بودن برید تحقیق کنید ببینید که حضرت زهرا(س) چه پوشش و رنگی رو می پوشیده؛ باید بگم که من در این زمینه صاحب نظر نیستم ولی نظر شخصی خودم رو می گم. به نظر من هر پوششی بنا به فرهنگ جامعه و افرادی که در اون جامعه زندگی می کنند با جوامع دیگه فرق می کنه. (توجه کنید که دارم می گم پوشش. بعد دوباره یکی نیاد بگه اگه برهنگی تو یه جامعه عرف باشه یعنی همه باید برهنه باشن؟!!!)
چادر یه پوشش ملیه که مختص ایرانی هاست و قبل از این تو هیچ جامعه ی دیگه ای نبوده. که ما بخوایم با هم مقایسه شون کنیم. همچنین خداوند در قرآن و سوره های نور و احزاب، در مورد حجاب بانوان صحبت کرده و اونجا هم فقط تأکید بر پوشیدگی است. یعنی پوشاندن سینه و بر و دوش.
اصلا مگه همین آقایونی که اومدن و این حرف رو زدن، کت و شلوار نمی پوشن؟ مگه پیامبر کت و شلوار می پوشیده؟
باز هم خواهش می کنم که ظاهر کلام من رو نبینید و غرق در مثال نشید. من با این مثال ها فقط می خوام که یه کم بی طرفانه فکر کردن رو بهتون گوشزد کنم.
جبهه گیری بعضی از دوستان: در مورد اینکه بعضی دوستان اومده بودن به شدت انتقاد و تأکید کرده بودند که با وجود چادری بودن، این پوشش رو قبول ندارن باید بگم که : مگه قراره هرچی که به بازار میاد همه برن و بپوشن؟ مگه الان همه چادر ملی سرشون می کنن؟ یا حتی همین مانتوها. مگه همه یه مدلش رو می پسندن؟ اگه قرار بودکه همه یه چیز رو برای پوشیدن بپسندن دیگه تنوع, معنایی نداشت.
کراهت رنگ سیاه : در این که نه تنها رنگ سیاه بلکه کلا رنگ های تیره کراهت دارند شکی نیست. یکی از دوستان در یکی از نظرات گفته بود که " اساساً رنگ سیاه از نظر فقهی در مورد پوشش زنان مکروه نیست."این حرف خیلی برام جالب بود. حالا به مکروه بودن یا نبودن که کاری نداشته باشیم، هرکی که دو تا کتاب روانشناسی خونده باشه متوجه می شه که هر رنگی یه اثری داره که اون اثر مال انرژی هاییه که ازش به سمت ما ساطع می شه. وقتی من به یه رنگ نگاه می کنم، اون اثراتش رو روی ضمیر ناخودآگاهم می ذاره، دیگه فرقی نمی کنه که اون رنگ در چی به کار رفته باشه. مثلا رنگ آبی به آدم آرامش می ده. حالا ما بیایم بگیم که این آرامش شامل نگاه کردن به لیوان آبی نمی شه!!!
در مورد جلب توجه و یا همون لباس شهرت کذایی! : کسانی که در کشورهای خارجی زندگی می کنند و مسلمان هستند پوششی دارند که در اقلیت افراد قرار می گیرند و باعث توجه دیگران به سمتشون می شه ولی این دلیلی نمیشه برای بی حجابی اونها. هرچیزی رو می شه بهش اینجوری نگاه کرد و زیر سوال بردش (اگه هدف زیر سوال بردن بدون تفکر باشه). اصلا چرا راه دور بریم؟ یکی از فامیلامون در شهر قم زندگی می کنه. ایشون وقتی اومده بود تهران – بدون توجه به محیط – از روبند (پوشیه) همچنان استفاده می کرد که همین باعث جلب توجه همه ی افراد می شد. با این تفاسیر روبند هم جزو لباس شهرت به حساب میاد و در نتیجه حرامه! (ولی آیا واقعاً اینطوره؟)
یکی از دوستامون در وبلاگش نقدی بر نوشته ی آبجی کوچیکه نوشته و گفته : "... شاید موردشما رو _بخاطر ..._دین اجازه بده ،اما با کدوم مجوز الهی؟ "
کاش در نوشتنمون کمی بیشتر دقت کنیم. اولا که ایشون مشخص نکردن که دین به خاطر چی این اجازه رو بده و بعدش هم مگه ما دین غیر الهی هم داریم؟!!! شاید منظور شما همین دین های حکومتیه، که البته الان با این تفاسیر و اون چیزی که من در کامنت های وبلاگ آبجی کوچیکه دیدم، مثل اینکه داره کم کم جایگزین دین الهیمون میشه. و گرنه ما کجا توی دینمون چادر داشتیم که حالا بخوایم به خاطر رنگش با هم چونه بزنیم؟
واقعا جای تأسفه که یک نوع حجاب که پوشش کاملی هم هست از طرف اشخاصی که ادعای دیانت می کنن و در یک جامعه اسلامی زندگی می کنند اینقدرکوبیده بشه.
بیایید یک بار دیگه در تنهایی خودمون بدون هیچ تعصبی، از بالا به قضایا نگاه کنیم. اون موقع اس که می فهمیم کارمون درسته یا نه.
آقا یاسر و داداش روح الله هم در این مورد یه مطلبی نوشتن.